تمدن شرقی و تمدن غربی، دو مقوله متفاوت و در بسیاری از اوقات روبروی یکدیگر هستند. این موضوع سالهاست که وجود دارد و بسیار درباره آن صحبت شده است. در این اپیزود از رادیو مدیروز، درباره تمدن شرقی و غربی و تشابه ها و تفاوتهای آنها صحبت شده است.
تمدن و تاثیر آن در مدیریت عمر و زمان
مدیریت موثر عمر و زمان به یکی از حیاتی ترین مهارت های فردی و سازمانی تبدیل شده است. زمان، برخلاف سایر منابع، غیرقابل بازگشت و تجدیدناپذیر است و نحوه بهره برداری از آن، سرنوشت افراد، سازمان ها و حتی ملت ها را رقم می زند. اما رویکرد به این منبع ارزشمند، در طول تاریخ و در بسترهای فرهنگی متفاوت، دستخوش تحولات شگرفی بوده است. تمدن های شرقی و غربی، با جهان بینی ها و ارزش های بنیادین متفاوت خود، دو الگوی متمایز را در زمینه درک و مدیریت زمان ارائه داده اند که بررسی آن ها برای مدیران و استراتژیست ها از اهمیت بالایی برخوردار است.
این اپیزود به تحلیل و مقایسه این دو رویکرد پرداخته و تلاش می کند تا با تبیین نقاط قوت و ضعف هر یک، زمینه ای برای یک الگوی مدیریتی تلفیقی و جامع نگر فراهم سازد.
نگاهی به فلسفه زمان در تمدن شرقی: دورانی، صبورانه، و کل نگر
فرهنگ و تمدن شرقی، ریشه در فلسفه های کهنی دارد که در آن ها زمان اغلب به صورت دورانی و تکرارشونده درک می شود. این نگرش، که در ادیان و فلسفه هایی چون بودیسم، هندوئیسم و برخی مکاتب اسلامی و ایرانی ریشه دارد، بر این باور استوار است که رویدادها و چرخه های زندگی، تکرار می شوند و جهان در یک مسیر خطی و رو به جلو در حرکت نیست. این دیدگاه، تأثیری عمیق بر نحوه مدیریت زمان در جوامع شرقی داشته است.
صبر و آینده نگری بلندمدت
در این فرهنگ ها، صبر به عنوان یک فضیلت والا تلقی می شود. موفقیت های بزرگ، نیازمند زمان و تلاش مستمر هستند و عجله کردن، نشانه ای از بی تجربگی است. این دیدگاه، مدیران را به اتخاذ تصمیمات بلندمدت و استراتژیک، با در نظر گرفتن پیامدهای نسلی و تاریخی، تشویق می کند. به جای تمرکز بر نتایج کوتاه مدت و سودآوری فوری، برنامه ریزی ها بر پایه ی رشد پایدار و توسعه جامع بنا نهاده می شوند.
روابط و اجتماع بر محور زمان
در تمدن شرقی، زمان نه تنها یک منبع فردی، بلکه یک دارایی اجتماعی است. روابط انسانی، تعاملات گروهی و حفظ هماهنگی اجتماعی، اغلب بر اولویت های زمانی فردی پیشی می گیرد. یک جلسه کاری ممکن است طولانی تر از حد انتظار به طول انجامد تا تمامی جوانب و دیدگاه های اعضا مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این امر، اگرچه ممکن است از دیدگاه غربی ها ناکارآمد به نظر برسد، اما به تقویت اعتماد، انسجام و تعهد جمعی منجر می شود که در بلندمدت، بهره وری و پایداری سازمان را تضمین می کند.
اولویت بندی انعطاف پذیر
در بسیاری از فرهنگ های شرقی، زمان به صورت انعطاف پذیرتری مدیریت می شود. ضرب الاجل ها ممکن است قابل تغییر باشند و بر اساس شرایط و روابط، تعدیل شوند. این انعطاف پذیری، در عین حال که ممکن است برای یک مدیر غربی چالش برانگیز باشد، به سازمان ها اجازه می دهد تا با پیچیدگی ها و تغییرات غیرمنتظره به نحو موثرتری سازگار شوند. به جای پیروی سفت و سخت از برنامه ها، تمرکز بر دستیابی به اهداف نهایی، با توجه به شرایط موجود، قرار می گیرد.
تمدن غربی: خطی، هدفمند و کارآیی محور
در مقابل، تمدن غربی، تحت تأثیر فلسفه ها و ادیانی که زمان را به صورت خطی و ازلی-ابدی درک می کنند، رویکردی کاملاً متفاوت را در مدیریت زمان اتخاذ کرده است. این دیدگاه، که در عصر روشنگری و انقلاب صنعتی شدت گرفت، زمان را یک منبع محدود و ارزشمند می داند که باید با دقت و کارآیی مدیریت شود.
زمان بزرگترین دارایی ماست!
در فرهنگ غربی، زمان مترادف با پول و یک دارایی کمیاب است. این جمله مشهور «زمان پول است» (Time is money) خلاصه این جهان بینی است. این دیدگاه، بر لزوم حداکثر بهره برداری از هر لحظه تأکید دارد. برنامه ریزی دقیق، تعیین اولویت های مشخص و پایبندی به ضرب الاجل ها، ارکان اصلی مدیریت زمان در این تمدن به شمار می روند. مدیران غربی، بر روی بهره وری، سرعت و دستیابی به نتایج در کوتاه ترین زمان ممکن تمرکز دارند.
تمرکز بر وظیفه و فرد
در رویکرد غربی، مدیریت زمان عمدتاً بر محور فرد و وظایف او قرار دارد. افراد تشویق می شوند تا اهداف شخصی خود را تعریف کرده، برای آن ها برنامه ریزی کنند و با تمرکز بر اجرای وظایف، به آن ها دست یابند. این فردگرایی، در محیط های سازمانی به بهره وری بالا و نوآوری منجر می شود، اما ممکن است در برخی موارد، انسجام تیمی و همکاری های بین فردی را تحت الشعاع قرار دهد.
ساختار و برنامه ریزی دقیق
در این تمدن، برنامه ریزی های زمانی با جزئیات دقیق و ساختارمند انجام می شود. جلسات دارای دستور کار مشخص و زمان بندی دقیق هستند و از انحراف از موضوع اصلی خودداری می شود. این رویکرد، منجر به شفافیت، پاسخگویی و کارآیی عملیاتی بالا می شود، اما ممکن است در مقابل تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره، انعطاف پذیری کمتری داشته باشد.
تلاقی تمدن ها و ظهور رویکردی نوین در مدیریت عمر
با جهانی شدن و افزایش تعاملات بین المللی، مدیران و سازمان ها در معرض تلاقی این دو جهان بینی قرار گرفته اند. چالش اصلی در این میان، نه انتخاب یکی از این دو الگو، بلکه ایجاد یک رویکرد ترکیبی است. ترکیبی که نقاط قوت هر دو تمدن را در خود جای دهد.
یک مدیر موفق در دنیای امروز، باید بتواند از نظم و کارآیی رویکرد غربی بهره مند شود، در حالی که از صبر، آینده نگری و روابط محوری رویکرد شرقی غافل نگردد. این رویکرد ترکیبی، می تواند شامل موارد زیر باشد:
برنامه ریزی استراتژیک بلندمدت با اجرای تاکتیکی کوتاه مدت
برنامه ریزی ها باید با نگاهی بلندمدت و کلان، بر اساس ارزش ها و اهداف پایدار سازمان انجام شود. در عین حال، برای دستیابی به این اهداف، لازم است از برنامه ریزی های تاکتیکی و کوتاه مدت با ضرب الاجل های مشخص و قابل اندازه گیری استفاده کرد.
توازن میان فردگرایی و جمع گرایی
در محیط کار، باید فرصت رشد فردی و خلاقیت را فراهم کرد. اما در عین حال، روحیه کار تیمی، همکاری و اهمیت دادن به روابط انسانی را تقویت کرد. جلسات باید به گونه ای مدیریت شوند که هم به هدف اصلی خود برسند و هم فضایی برای تبادل نظر و هم افزایی فراهم کنند.
انعطاف پذیری برنامه ریزی شده
مدیران باید آمادگی مواجهه با تغییرات را داشته باشند. برنامه های خود را به گونه ای طراحی کنند که در صورت لزوم، بتوانند با انعطاف پذیری لازم، آن ها را تعدیل کنند. این به معنای بی برنامگی نیست، بلکه به معنای ایجاد یک سیستم پویا و سازگار است.
آیا می توان فراتر از شرق و غرب بود؟
مدیریت عمر، دیگر صرفاً یک مهارت فردی یا سازمانی نیست، بلکه یک موضوع استراتژیک و فرهنگی است.هر دو تمدن ارزشمند هستند.
مدیری هوشمند، کسی است که از تعصبات فرهنگی فراتر برود. مدیر به روز با دیدی باز، از تجارب و حکمت های هر دو تمدن بهره می برد. با تلفیق نظم و کارآیی غرب با صبر و حکمت شرق. می توان مدلی جامع از مدیریت عمر را پیاده سازی کرد که نه تنها به موفقیت های اقتصادی منجر می شود، بلکه به توسعه انسانی و پایدار نیز کمک می کند.
0